همه ما پارک جنگلی وکیلآباد را که روزهای تعطیل، آن را برای تفریح انتخاب میکنیم و به آنجا میرویم، خوب میشناسیم. این بوستان جنگلی دارای مناظر و چشماندازهای طبیعی همچون رودخانه، درختان جنگلی، گونههای متنوع گیاهی و جانوری و نیز پستی وبلندیهای طبیعی است. در این پارک انواع گونههای درختی به چشم میخورد و دارای بیش از ۷۰ هکتار گونه درختی است.
این گونههای درختی شامل درخت چنار، سپیدار، بلوط، صنوبر، توتفرنگی، کاج و... است که بهصورت انبوه قرار گرفته است. این درختها قدرت فراوانی بهلحاظ مقاومت و نیز قدمت بسیاری دارند، بهطوریکه درخت توتفرنگی در این باغ بیش از ۱۰۰سال قدمت دارد و از قدیمیترین درختهای پارک محسوب میشود.
وقتی از فضای این پارک جنگلی استفاده میکنی، از دیدن مناظر طبیعی و صدای پرندگانی که تو را از فضای شهری دور میسازد، لذت میبری و دوست نداری از آن جدا شوی.
به بزرگترین و زیباترین بوستان جنگلی مشهد یا همان باغ وکیلآباد میرسم. عطر خوش سبزهها و گلها از بین نسیم، آمدن بهار را خبر میدهد. چنارهای برافراشتهشده بر فراز این باغ، درختان همیشهسبز کاج و... حالا پای هر درختی، باغچهای که گلبوتههایی از رنگهای سبز، سفید، قرمز، صورتی، بنفش و نارنجی و... دارد، دوباره یادآور حس خوب کودکیات در این باغ قدیمی میشود.
در همین حال که پرسوجو میکنم، بوی دلانگیز گلهای زیبا را حس میکنم و رایحه بهاری مرا به تنها باغبان زن این باغ میرساند که هنرمندانه به تزیین گلها پرداخته و زیبایی این باغ را دوچندان کرده است و من تحسین میکنم دستان هنرمندی را که عشق را اینگونه معنا بخشیده و زیبایی و طراوت را چندینبرابر کرده است.
حدود ۵۶سال دارد. زهرا فیروزآبادی متولد شهرستان چناران، نزدیک به ۲۳سالی میشود که از ۶ صبح تا ۳ بعدازظهر کارش باغبانی است؛ او صبح زود از خانه بیرون میآید تا خودش را به بزرگترین بوستان جنگلی شهر که محل کار اوست، برساند. با یک فنجان چای آنهم زیر درخت اقاقیا مهمانش میشوم.
چهره آفتابسوخته و دستان خسته و زمختش، نشانگر آن است که او بیشتر از هرچیز با خاک و خار و خاشاک سروکار دارد، اما وقتی آرامش و مهربانی او را میبینم، متوجه میشوم که لطافت گل بیش از هر چیزی در او اثر کرده است.
چهار تا فرزند دارم؛ یک دختر و سه پسر. یکی سرباز است و سه تای دیگر هم ازدواج کردهاند. در این بین آنچه بیش از هر چیزی برایم معنا دارد، وجود فرزندانم است و بس. همسرم چند سالی است که فوت شده است و من از سال۷۳ در باغ حاجحسینآقای ملک مشغول به کار هستم. در گلخانه و مسجد و هرجا که کاری باشد، انجام میدهم، اما در اصل کار من باغبانی است.
همه از من راضی هستند و در غمها و شادیهای من شریکند. خداراشکر از کارم، از محیط کارم و از کارفرمایانم نیز راضی هستم. خانهام در بولوار مصلی است. هر روز با اتوبوس به محل کارم میآیم و همیشه راس ساعت ۶:۳۰ در محل کارم حضور دارم.
خانم فیروزآبادی به انجام کارهای سنگین علاقهمند است و میگوید: نظافت و باغبانی با من عجین شده است و از کار در باغ لذت میبرم. با اینکه بازنشسته شدهام، سر کار میآیم و همچنان با خودم عهد و پیمان بستهام تا روزی که بتوانم، کار باغبانی و کلا هرکاری را در این باغ رها نکنم؛ مگر اینکه دیگر نتوانم برای آمدن به این باغ قدم بردارم.
همه فصلهای سال در این بوستان زیبا هستند. همه فصلها را دیدهام، اما بهارش چیز دیگری است. هر چند پاییزش نیز زیبایی خاص خود را دارد. روزهای پربرف زمستان که سرما زیاد باشد و رفتوآمدم مشکل داشته باشد، نمیتوانم بیایم. چندسال پیش که برف سنگینی باریده بود، پایم شکست و چهارماه نتوانستم در این باغ حضور بیابم.
بیشتر روزهای عمر و جوانیام را در باغ وکیلآباد گذراندهام. روزهایی بود که این بوستان چند هکتاری تمامش، خاک بود و آب هم به اندازه کافی نبود و با سختی کار باغبانی را انجام میدادیم، اما امروز این باغ بهشت شده است.
آباد شده است و دیدن مناظر آن چنان مرا به وجد میآورد که هیچوقت از کار باغبانی خسته نمیشوم. اینجا بهار همیشگی و جاودانه شده است؛ چراکه هرزمان پا در این باغ بگذاری، طراوت و تازگی چمنزارها و درختان را نظارهگر هستی.
توقف در زندگی، مرگ تدریجی است. رود اگر راهش را پیدا نکند، به مرداب تبدیل میشود. آدم باید مثل رود جاری باشد و در هر مسیری که دوست دارد، حرکت کند.
زندگی هر کسی بالا و پایین دارد، اما من همیشه سعی کردهام با توکل به خدا به هیچوجه تسلیم مشکلات نشوم و با آنها کنار بیایم. فکر نمیکنم نقطه ضعفی داشته باشم. اگر هم داشته باشم، سعی میکنم به روی خودم نیاورم تا از قدرت و ارادهام چیزی کم نشود. شکر خدا تا حالا به هدفهایم رسیدهام. از خداوند فقط صبر و آرامش میخواهم و آرزوی دیدن دوباره حرم ششگوشه آقا امامحسین (ع) را دارم.
زمانیکه بر برگهای تازهسبزشده گلها آب میپاشم، احساس دوباره زندگی و امید در من موج میزند. زمانی که گلبرگی را ببینم که خشک و پژمرده شده، دلم میگیرد و سعی میکنم تا جایی که راه داشته باشد، او را دوباره احیا کنم.
همه ما از خاطرات دوران کودکیمان یک باغچه کوچک پر از گل و گیاه و شاید هم انواع درختان را در ذهن داریم و بیشتر مواقع هم دلمان برای حیاط کودکیهایمان تنگ میشود؛ آن زمان که بوی خوش شمعدانیهای چیدهشده مادربزرگ کنار حوض، شاداب و سرمستمان میکرد و صدای خندههای کودکانهمان فضای حیاط را پر میکرد.
این باغ که امروز میبینید اینقدر سرسبز است، دائم به آن رسیدگی میشود و همچنان نیاز به رسیدگی دارد. در بیشتر فصلهای سال، گل و گیاههای شهر بهخصوص میدانها و بولوارها نگهداری میخواهد. گلهای فصلی باید کاشته شود. هر فصلی گلهای خاص خودش را دارد. در برخی فصلها پیاز گلها باید از ماهها پیش کاشته شود.
زمانی که از او میپرسم آیا از اینکه مانند مردان، باغبانی میکند و مردم طور دیگری به او نگاه میکنند، ناراحت نیست و آیا دوست ندارد که مانند تمام زنان لباس زیبا بپوشد، خانوادهای داشته باشد و مردی حمایتش کند، غذا بپزد و بچههایشان را راهی مدرسه کند، او درحالیکه خم میشود و علفهای کنار درختچهها را وجین میکند، میگوید: باید به گل و گیاه و طبیعت علاقهمند باشی تا به سمت آنها سوق داده شوی.
من از کار کردن و زندگی شخصیام فوقالعاده راضیام. خداراشکر فرزندانم همه سروسامان گرفتهاند. بهنظرم، خانواده، باغ و باغبان آن، زن است و مردان تنها سنگربان این باغ هستند که باید به باغبان رسیدگی کنند.
تربیت یعنی داشتن آرامش در زندگی و باغبان، آرامش را زمانی احساس خواهد کرد که باغ را از خود بداند و مرد بهعنوان تدارکاتچی این باغ، شرایطی را ایجاد کند تا زن دلآرام باشد و خداراشکر همسر من هم در زندگی چیزی برایم کم نگذاشت.
باغبانی حاصل تلفیق هنر با علم باغبانی است. یک هنرمند خلّاق با حس زیباشناسی و مهارت، با خلق یک گل در گلدان ظریف میکوشد تا درختی کهن بر فراز یک کوه یا درختی کهنسال و باوقار روییده بر دشتی را تصویر کند، پس باغبانی هم یک سرگرمی برای من است و هم باعث شناخت من از شگفتیهای طبیعت میشود.
بسیاری از کسانی که سررشتهای از باغبانی ندارند، زمستان را فصل تعطیلی کار میدانند، اما داشتن بهاری سرسبز و پر از گل و گیاه، با چنین فکری مغایرت دارد و ما در این فصل هم کارهای مخصوص به خودش را داریم.
کارهای بسیاری در باغچهها وجود دارد که نهتنها زمستان را شادتر خواهد کرد، بلکه قطعا بهاری زیباتر را نیز به ارمغان خواهد آورد. این فصل بهترین زمانی است که میتوانیم حتی در باغچه کوچک خانه خود، کاستیها را تشخیص بدهیم و برطرف کنیم. زمانی که گیاهان یکساله خشک میشوند و برگهای درختان برگریز بر زمین میریزند، بهتر میتوان برای بهاری سرسبز برنامهریزی کرد.
منظره برگهای سوخته یک گل در زیر آفتاب سوزان تابستان، بیش از هر چیزی دلم را به درد میآورد. باید باغبان باشی تا بتوانی بر سر این گلها چتری حمایتی از درختان قدکشیده درست کنی تا باغ زیبا و فرحبخشی داشته باشی.
گیاهان همیشهسبز با وجود زیبایی منحصربهفردشان در این فصل بهدلیل داشتن شاخ و برگ متراکم، مقدار زیادی برف را روی شاخههای خود نگه میدارند و همین مسئله بر آسیبپذیری آنها میافزاید. بسیاری از درختان پس از پایان فصل سرما از رشد بازمیمانند و دلیل آن هم این است که تاج آنها در زمستان آسیب دیده یا شکسته شده است.
متاسفانه گیاهان مسن و تنومند در این میان آسیبپذیری بیشتری دارند؛ برای همین باید حتما هنگام عبور از زیر این درختان مراقب باشیم. تکاندن برف از روی شاخ و برگهای درختان همیشهسبز با یک چوب بلند، یکی از راههای سادهای است که میتواند درختان ارزشمند و تنومند این باغ را از آسیبهای جبرانناپذیر حفظ کند.
* این گزارش چهارشنبه، ۸ اردیبهشت ۹۵ در شماره ۱۴۳ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.